چند سالی است که بحث جذب گردشگر از بازار گردشگری چین مورد توجه فعالان گردشگری کشورهای گوناگون قرار گرفته است، به طوری که از ظرفیت موجود به عنوان بازار هدف مناسبی یاد میکنند. همانطور که میدانید تعداد گردشگران خروجی چین بالاست؛ گردشگرانی که بیشتر در قالب گردشگران تجاری و تفریحی جای میگیرند و از این رو خواهان دریافت خدمات مناسب در سطوح گوناگون هستند و برای کشوری چون ایران که بازار آن از کالاهای چینی اشباع شده است، بیشک چین میتواند ظرفیت مناسبی برای جذب گردشگر باشد. این امر مشروط به فراهم آوردن زیرساختها و خدمات مناسب برای گردشگران این کشور است. سه معیار انتخاب یک مقصد گردشگری برای گردشگران چینی عبارتند از: غذای چینی، زبان چینی و خدمات مناسب. گردشگران چینی تمایل دارند به هنگام سفر غذای چینی و بیشتر با پایه گیاهی بخورند، اطلاعات خود را به زبان مادری دریافت کنند و از خدمات مطلوب و مناسب با هزینه مورد نظر خود بهره ببرند؛ این در حالی است که زیرساختهای گردشگری کشور در این زمینه با کاستیهایی مواجه است.
متاسفانه تعداد رستورانهای چینی در ایران اندک بوده و همین تعداد اندک نیز پاسخگوی نیازهای ذائقهای گردشگران چینی نیستند، چراکه غذاهای آنها بیشتر بر پایه ذائقه ایرانیان تهیه و طبخ میشود. تعداد راهنمایان گردشگری چینی زبان نیز در ایران محدود است که این عوامل در کنار کمبود امکانات اقامتی و مشکلات سیستم حمل و نقل که در حیطه زیرساختهای گردشگری تعریف میشوند، از موانع تحقق آمال گردشگری ایران برای دستیابی به بازار گردشگری چین است. این در شرایطی است که بنابر گزارش سازمان جهانی گردشگری، چین از سال 2004 تا 2015 هر سال شاهد رشد دو رقمی گردشگران خروجی به مقصد کشورهای دیگر بوده است و این خود نقطه قوتی برای سایر کشورها، به عنوان یک بازار هدف به شمار میرود تا به عنوان یک ظرفیت آن را دریابند و از آن بهره ببرند. پیششرط دستیابی به این مهم تبلیغات در کنار تامین زیرساختها است؛ همان رویکردی که هماکنون نیز بسیاری از کشورها به آن توجه داشته و با راهاندازی دفاتر اطلاعرسانی در کشور چین در راستای معرفی ظرفیتهای گردشگری موجود در کشورشان به زبان چینی برای مردمان این کشور تلاش میکنند. اما کشورمان ایران چنانچه بخواهد رابطه یکسویه موجود با کشور چین را که رابطهای اقتصادی است، به رابطهای دو سویه از طریق جذب گردشگر تبدیل کند، باید در کنار تامین زیرساختها که تحقق آن صرفا باید از سطح حرف خارج شده و وارد مرحله عملیاتی شود به معرفی و تبلیغات در بازار چین نیز بپردازد. این در شرایطی است که ایران در زمینه تبلیغات گردشگری تاکنون عملکرد منسجمی نداشته است و با روند موجود نیز هیچگاه به اهداف مورد نظر در زمینه جذب گردشگران چینی دست پیدا نخواهد کرد؛ تبلیغاتی هدفمند که با ایجاد دفاتر اطلاعرسانی در کشور چین محقق خواهد شد. حاصل سخن آنکه تب گردشگری میان مردم چین بالاست و به دلیل اشتراکات فرهنگی ناشی از روابط دیپلماسی و تجاری میان ایران و چین از دوران باستان به ویژه دوره ساسانیان، دو کشور میتوانند علاوه بر روابط تجاری، روابط فرهنگی و گردشگری خود را نیز توسعه داده و ایران به مقصد مناسبی برای گردشگران چینی تبدیل شود.
یادداشت از فرشید کریمی









