سفرنامه سنت پترزبورگ عمونوروز
در میان سفرهای مختلفی که داشتم، سفر به روسیه و به خصوص سنت پیترزبورگ یکی از سحرانگیزترینها بود. سفرنامه سنت پیترزبورگ پر از شگفتیهای تاریخ و معماری روسیه است و بیشک یکی از به یادماندنی ترین سفرنامههاست. قبل از سفر انگار صدایی در گوشم میگفت: «دیدن عروس شهرهای روسیه رو از دست نده عمو نوروز!» و اینطور شد که یک تور روسیه و سنت پیترزبورگ خریدم و بعد از رسیدن به این شهر- موزهی دلربا سفرم رسما شروع شد. از بین کلیساهای معروف این شهر اول از همه به دیدن کلیسایی رفتم به اسم «ناجی در خون غلطیده» یا «قیام مسیح»، این کلیسا نمای بیرونی خیلی زیبایی داره، شبیه سن باسیل در مسکو. رنگهای خیلی چشمنوازی در بنا دیده میشند که باعث میشه به سختی بتونی ازش چشم برداری. بعد به دیدن کلیسای سنت ایزاک رفتم که بزرگترین کلیسای ارتدوکس جهان و چهارمین کلیسای بزرگ جهانه. معماری زیبایی داره و یکی از نکات جالبش گنبدیه که کاملا از طلا ساخته شده. بعد از این دو کلیسا یک استراحت کوچک و خوردن نهار انرژی دوبارهای بهم داد تا بتونم به گشت زدنم در شهر ادامه بدم.
برای دیدن قلعه پیتر و پاول که روی رودخانه نِوا قرار گرفته رفتم، این بنای عظیم و زیبا محل دفن تزارهاست از جمله پتر کبیر، کاترین کبیر و نیکلای دوم. زندان، کلیسا و ضرابخانه بخشهایی هستند که میشه در بازدید از قلعه دیدشون. تزئینات هنرمندانهای که در این بناها به کار رفته همهی نگاهها رو به خودش خیره میکنه. بعد از اینکه معماری و هنر روسها مثل امواج خروشان دریا منو در خودش غرق کرده بود، دیدم که نزدیک پایان روزه ولی خب از شب و تاریکی خبری نبود. این هم یکی دیگه از شگفتیهای سفر به روسیه و سنت پیترزبورگه که باید تجربهاش کنید. کمی خوابیدن در چنین شرایطی سخته ولی این هم شرایط جالبی بود که قبلا هرگز تجربه نکرده بودم. صبح روز بعد اولین جایی که برای دیدنش رفتم موزه هرمیتاژ بود.
این موزه زمانی کاخ خانواده تزارها بوده و به عنوان کاخ زمستانی مورد استفاده بوده. بعدها محل گردآوری کلکسیون شخصی کاترین کبیر شد و در نهایت در زمان لنین به شکل موزه دراومد. آثار زیادی در این موزه نگهداری میشن و یکی از جالبترین بخشهای این موزه سالن آثار ایران بود که دیدنش برای من احساس خوبی به همراه داشت. بعد از 3، 4 ساعت بازدید از موزه خیرهکننده ی هرمیتاژ، در یکی از رستورانهای اطرافش غذایی خوردم و به سمت کاخ پترهوف راه افتادم. این کاخ به اسم کاخ فوارهها هم شناخته میشه. محوطهی کاخ اونقدری زیبا بود که اصلا دلم نمیخواست بازدیدم از اونجا تموم بشه، مجسمههای مختلفی در نقاط مختلف قرار داشتند و فوارههای متعددی که در کنار فضای سبز، جلوهی خاصی به محیط داده بودند.
این مجموعه 150 فواره داره و معروفه به ورسای پیتزبورگ. کاخ پترهوف از طریق رود مصنوعی به خلیج فنلاند متصل شده که همین مورد هم برای من جذاب بود. بعد از بازدید از کاخ به هتلم برگشتم تا برای آخرین روز سفرم آماده بشم و دومین شب از شبهای سفید روسیه رو پشت سر گذاشتم. صبح روز بعد به خیابان نوسکی رفتم تا روسیه امروزی و کمی مدرنتر رو هم دیده باشم. خیابان نوسکی مشهورترین خیابان سنت پیترزبورگ و قلب تجاری این شهره. در سراسر نوسکی هم میشه مغازههای معمولی پیدا کرد هم لوکس و مدرن. من قصد خرید خاصی نداشتم اما لذت پیادهگردی در این خیابان و آشنایی با جنبههای دیگه از سنت پیترزبورگ وادارم کرد تا از کنارش بیتفاوت نگذرم. نیمی از روزم به قدم زدن و تماشای مغازهها در نوسکی گذشت. وقت نهار بیف استراگانف خوردم، البته غذاهای دیگهای مثل سوپ بُرش، سالاد اولویه و پیراشکی هم هستن که پیشنهاد میکنم حتما امتحان کنید.
بعد به سمت رودخانه نِوا رفتم. یکی از جاذبههای این رودخانه پلهایی هستند که به صورت متحرک ساخته شدهاند و قسمتهای مختلف رود رو به هم وصل میکنند. در ساعاتی از شب این پلها از هم باز می شدند تا قایق ها بتونن راحتتر در رود حرکت کنند. من هم با استفاده از یک تور قایقسواری، تونستم روی این رود زیبا قایقسواری کنم. خوشحال بودم که پایان سفرم با تصاویری زیبا از رود نیوا همراه شدند. حتما از این شهر زیبا هم سوغاتی به رسم یادگاری از سفر بخرید. عروسکهای مارتریوشکا، جعبههای لاکی و از همه جالبتر جواهرات کهربایی از سوغات این شهر بینظیر هستند. سفر به سنت پیترزبورگ مثل سفر به یک رویای دور بود، امید که شما هم به رویاهاتون سفر کنید و خاطراتتون به روشنی شبهای نقره ای سنت پیترزبورگ باشه.
Great post. I will be experiencing many of
these issues as well..