سفرنامه قشم، جزیره عجایب هفتگانه

۱۸ بهمن ۱۴۰۲ ۳ دقیقه

چند وقت پیش با اولین برف زمستونی به این فکر افتادم که یک سفر به مناطق گرم‌تر ایران داشته باشم، جایی که هنوز آفتاب صورت آدم رو نوازش می‌کنه و می‌تونی بدون چند لا پیراهن توی خیابون‌هاش راه بری، بلکه یک سفرنامه‌ی گرم توی سردترین فصل سال هم نصیبم بشه، به خودم گفتم: «عمونوروز چه جایی بهتر از قشم!»

برای سفر به قشم راه‌های زیادی هست، هم می‌شد با ماشین برم هم با قطار و هم هواپیما. ولی از اونجایی که دوست داشتم زودتر به مقصدم برسم، ترجیح دادم که با هواپیما برم تا این مسیر چند صد کیلومتری و چندین ساعته رو به حدود 2 ساعت برسونم، اینطوری فرصت‌های بیشتری برای دیدن هر چه بهتر جزیره هم داشتم. شاید شنیده باشید که به قشم اسم جزیره عجایب هفتگانه هم دادند، اونقدر که شگفتی‌های طبیعی توی این جزیره زیاده و هر کدومش به یک شکلی آدم رو بهت زده می‌کنه.

وقتی به قشم رسیدم یکی از خونه‌های بوم‌گردی جزیره رو برای اقامت انتخاب کردم. بعد راهی گشت و گذار شدم. من چند روزی رو در قشم گذروندم. اولین جایی که رفتم دره ستارگان بود، بی‌اندازه سحرآمیز بود. محلی‌ها بهش ستاره افتاده هم می‌گن، دره ستارگان در اثر فرسایش طبیعی ایجاد شده اما انقدر ظاهر عجیبی داره که قصه‌های زیادی براش درست کردند. وقتی توی دالان‌های طبیعی این دره راه می رفتم حس می‌کردم روی زمین نیستم و اینجا اصلا یک سیاره دیگه‌ست. آسمون از بین این دالان‌های طبیعی خیلی زیباتر بود.

بعد از دره ستارگان به دیدن قلعه پرتقالی‌ها رفتم، یادگاری از استعمار در ایران عزیزمون. این قلعه نزدیک ساحل جزیره بود و تونستم چند تایی پرنده هم ببینم. از قلعه فقط بخش‌هایی باقی مونده بود که می‌شد درش قدم زد. با خودم فکر می‌کردم، روی این خاک غریبه‌های زیادی قدم گذاشتند اما آخرش اونی که موند مردمش بودند که با جون و دل نگهدارش بودند. قلعه رو که خوب دیدم و گشتم، فکر کردم شاید بهتر باشه برم برای دیدن جنگل‌های حرا اما برای اینکه انرژی کافی برای گشتن و عکس گرفتن داشته باشم اول سراغ ناهار رفتم و یک غذای دریایی بی‌اندازه خوشمزه خوردم که با شیوه‌ی پخت محلی طبخ شده بود.

بعد از نهار و کمی استراحت به سمت جنگل‌های حرا راه افتادم. شنیده بودم که وقتی آب بالا می‌یاد این درخت‌های عجیب زیر آب فرو می‌رن اما هیچوقت به خاطر شوری آب دریا چیزی‌شون نمی‌شه، چون خودشون می‌تونند آب رو شیرین کنند! راهی جنگل‌های حرا شدم، سوار یک قایق شدم و راه افتادیم بین درخت‌ها. منظره‌های خیلی زیبایی اونجا برای ثبت توی دوربین هست. پرنده‌هایی مثل حواصیل و پلیکان و فلامینگو توی فصل‌های سرد سال به اینجا می‌یان و تونستم چند تا عکس خوب از این پرنده‌ها وقتی روی درخت‌ها نشسته بودند بگیرم. اگه روزی به قشم سفر کردید، حتما از راننده قایق بخواید جاهایی موتور رو خاموش کنه تا بتونید مثل من با آرامش و حوصله از محیط لذت ببرید و درخت‌ها رو ببینید.

خورشید داشت دیگه غروب می‌کرد و وقتش رسیده بود که به اقامتگاه برگردم. برای اولین روز، آغوش قشم برای من خیلی گرم‌تر از اونی که بود که تصور می‌کردم…


گالری تصاویر قشم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *