داشتم حافظ میخوندم که رسیدم به این بیت: «به شیراز آی و فیض روح قدسی/ بجوی از مردم صاحب کمالش.» چند وقتی بود که فکر سفر به شیراز رو توی سرم داشتم، با خوندن این بیت انگار حافظ داشت، عمو نوروز رو دعوت میکرد که زودتر این تصمیم رو عملی کنم، به این فکر کردم که بعد از این سفر، سفرنامهای با عطر و بوی بهار نارنج دارم! از فرودگاه عازم شیراز شدم و وقتی که رسیدم، یکی از هتلهای سنتی شهر رو انتخاب کردم. فضایی آروم با یک موقعیت خوب در دل بافت تاریخی شهر.
دیگه وقتش بود که شیراز رو خوب ببینم، با خودم گفتم «عمو نوروز شیراز رو با حافظیه شروع کن، اون بود که دعوتت کرد به شهر گل و بلبل.» وقتی به حافظیه رسیدم، محوطه تقریبا پر از آدمهایی بود که داشتند عکس میگرفتند، یا گوشهای نشسته بودند و نگاهشون بین آسمون و آرامگاه حافظ میچرخید. کنار سنگ مزار حافظ نشستم و فاتحهای خوندم، جوانی داشت تار میزد و از غزلیات حافظ میخوند، یاد روزگار جوانی خودم افتادم که همیشه به شعر و موسیقی و هنر میگذشت…
بعد از این مکان دلانگیز راه افتادم به سمت بزرگترین و قدیمیترین بنای تاریخی شهر شیراز، ارگ کریمخانی. تک تک آجرها، نقاشیها و همه اجزای این بنای کهنسال روایت گذر عمر آدمی بود و بازیهای تاریخ. وقتم به دیدن ارگ و همین فکرها گذشت و دیدم که شب شده. قبل از اینکه برگردم به محل اقامتم، رفتم سراغ فالوده شیرازی، فالودههای شیراز طعمی دارند که هیچ جای دیگهی دنیا نمیشه چشید! بعد از خوردن این فالودهی بهشتی به محل اقامتم برگشتم تا برای فردا خودم رو آماده کنم.
روز بعد اولین جایی که رفتم مسجد نصیرالملک بود، چون شنیده بودم بهترین وقت برای بازدید از اونجا قبل از ظهره، وقتی که از معاشرت نور خورشید و شیشههای رنگی، همینطور زیباییه که پهن میشه کف مسجد. ستونها و طاقیهای مسجد تاریخ عظیمی رو روی دوش خودشون نگه داشته بودند.
از مسجد که بیرون اومدم رفتم به سمت خانه زینتالملوک که همون حوالی بود، یک خانه قاجاری با همون زیباییهایی که توی خانههای این دوره تاریخی میشد دید، اما اینجا یک تفاوت اساسی با بقیه خانههایی داشت که تا به حال دیده بودم، وقتی وارد زیرزمین شدم، هم جا خوردم و هم هیجانزده شدم، فضای زیرزمین با مجسمههایی مومی از شخصیتهای معروف و تاثیرگذار استان فارس جون گرفته بود.
یکی دیگه از خوبیهای این خانه نزدیکیش به نارنجستان قوام بود، برای منی که برنامه سفر فشرده دارم و وقت محدود چی از این بهتر! سری هم به نارنجستان زدم، یکی از چندین باغ زیبای شیراز که پر از حس تازگی بود. گوشهای از این باغ دلانگیز نشستم تا هم نفسی تازه کنم و هم روحم تازه بشه از این هنر باغآرایی ایرانی. و اما مگه میشه به شیراز سفر کرد و باغ ارم رو ندید؟ مناظر چشمنواز این باغ همراه باغ گیاهشناسی، ترکیب آب و گیاهان و درختان، در کنار عمارتی که در باغ بود، فقط نماینده یک چیز بود، ذوق و هنر ایرانی که تونسته بود نزدیکترین تصویری که میشه از بهشت داشت رو بسازه…
گالری تصاویر شیراز