سفر با عمونوروز به بلاروس، سرزمین هزار دریاچه

۲۶ فروردین ۱۴۰۱ ۴ دقیقه

از بین این همه مقاصد رنگارنگ و دور و نزدیک این بار بلاروس رو انتخاب کردم، یه کشور اروپایی با تاریخی پر‌فراز و نشیب. با خودم گفتم عمونوروز «شک نکن که سفر به بلاروس و بازدید از زیبایی‌های تاریخی و طبیعی‌ش این سفر رو به یکی از به‌یاد‌موندنی‌ترین سفرهات تبدیل می‌کنه و سفرنامه بلاروس رو به یکی از خوندنی‌ترین سفرنامه‌ها!». با اولین پروازی که می‌تونستم خودم رو به مینسک، پایتخت بلاروس رسوندم. بعد از کمی استراحت از هتلم راهی دیدن موزه تاریخ و فرهنگ بلاروس شدم. می‌خواستم با یک پیش‌زمینه‌ی خوب از این سرزمین سفرم رو شروع کنم.

بلاروس 1

از دوران باستان تا حال حاضر همه جور اثری رو می‌شد توی این موزه دید. نسخه‌های خطی، سازهای موسیقی، سکه و حتی سلاح و لباس‌های بومی مردم هم به چشمم خوردند. دو بخش تاریخی و فرهنگی این موزه به بهترین شکل بلاروس رو به بازدیدکننده‌ها معرفی می‌کرد. بعد از دیدن مجموعه‌های چشم‌نواز و منحصر‌به‌فردی که توی موزه بود، تصمیم گرفتم برم به جایی که بتونم مردم رو از نزدیک ببینم و توی بافت شهری باشم. پس رفتم به سمت پارک پیروزی. این پارک یکی از بهترین پارک‌های اروپاست، و جالبه که برای ساختش از روی میدان سرخ مسکو الهام گرفته شده. نماد معروف این پارک هم یک ستون هرمی شکله. اطراف این پارک امکانات رفاهی و تفریحی خوبی بود و همین باعث شده بود مردم زیادی اونجا رو برای گشت و گذار انتخاب کنند. بعد از اینکه حسابی قدم زدم به یک رستوران رفتم تا نهاری خورده باشم و بعد به دیدن یک کلیسای زیبا برم.

کلیسای سنت سیمون و هلنا که به دست یک خانواده بلاروسی و به یاد دو فرزند جوانشون ساخته شده، دو برج قرمز رنگ آجری داره و البته به کلیسای سرخ هم معروفه. زمانی که بلاروس تحت سلطه اتحاد جماهیر شوروی بوده این کلیسا به عنوان سینما استفاده می‌شده و سال‌ها بعد دوباره به کاربری اصلی خودش یعنی کلیسا برمی‌گرده. فضای داخلی کلیسا خیلی دلنشین و آروم بود، نقاشی‌هایی از مسیح و پنجره‌هایی با شیشه‌های رنگی، آرامش خاصی به این بنا داده بود. بعد از تموم شدن بازدیدم از این کلیسا راهی میدان استقلال شدم، دیگه تقریبا شب شده بود، و چه جایی بهتر از میدان استقلال که هم فضای باز بود، هم کافه و مرکز خرید و هر چیزی که می‌خواستم اون اطراف پیدا می‌شد. بعد از تموم شدن بازدیدم، برای استراحت به هتل برگشتم تا فردا رو با یک بازدید شگفت‌انگیز شروع کنم. روز بعد خودم رو به منطقه‌ی دریاچه‌ای براسلاو رسوندم. اونجا پره از دریاچه‌هایی که زمانی یخچال‌های باستانی بودند و حالا جزو مناظر طبیعی باارزش این سرزمین به حساب می‌یان و به ثبت جهانی هم رسیدند. همه چیز خیلی تمیز و زیبا بود و امکان قایق‌سواری روی دریاچه هم فراهم بود. برای وعده نهار یک غذای دریایی خوردم که خیلی خوشمزه و دلچسب بود. چند ساعتی از ظهر گذشته بود و برای دیدن جایی معروف به جزیره اشک‌ها به سمت مرکز شهر مینسک رفتم…

بلاروس 5

در واقع اونجا پارکی بود با یادمانی برای سربازان بلاروسی کشته شده در طول جنگ افغانستان، زمانی که همه اون‌ها زیر پرچم شوروی می‌جنگیدند. بعد از گرفتن عکس‌های یادگاری و گشت زدن توی پارک، برای شام به یک رستوران رفتم و با خوردن یک غذای محلی لذیذ به اسم ماچانکا روزم رو به پایان رسوندم. آخرین روز سفرم در بلاروس به دیدن یک قلعه تاریخی و یک موزه جذاب گذشت. قلعه میر یکی دیگه از جاذبه‌های دیدنی بلاروسه که در یونسکو به ثبت رسیده و 90 کیلومتر با مینسک فاصله داره، با محیطی تمیز و فوق‌العاده زیبا. یه دریاچه مصنوعی بسیار زیبایی هم کنار قلعه بود که فضای زیبایی در محیط قلعه ایجاد کرده بود. مبلمان، چیدمان و صدای موسیقی که از قلعه به گوش می‌رسید، یکی از بهترین خاطرات من در سفر بلاروس شد. اونجا با زیبایی‌هایی که داشت حس قلعه‌های قصه‌های پریان رو به من می‌داد، بعد از دیدن قلعه میر و گشت‌زدن در باغ گل استثنائیش راهی دیدن یکی از زیباترین و زنده‌ترین موزه‌های بلاروس شدم، جایی با 40 کیلومتر فاصله از مینسک زیبا! دودوتکی، یک موزه فضای بازه که فرهنگ سنتی و روستایی بلاروس رو به خوبی اونجا می‌شه دید. چندین خونه روستایی، مدرسه، کلیسا، کارگاه‌های مشاغل سنتی مثل آهنگری، نونوایی، سفالگری و حتی آسیاب بادی فقط بخشی از جاذبه های خاص دودوتکی بودند. برای سوغات از فروشگاه‌های صنایع‌دستی دودوتکی چند تا مجسمه سرامیکی و چوبی خریدم و همینطور شیرینی و آب‌نبات‌های خوشمزه بلاروسی. اینجا نقطه‌ی پایانی سفر من به بلاروس بود. روز بعد با کوله‌باری از خاطرات و سوغات منحصر‌به‌فرد از سرزمین هزار قلعه به خونه برگشتم.


گالری تصاویر بلاروس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *