قدم به قدم با عمونوروز در دیار مردان نمکی

۱۸ بهمن ۱۴۰۰ ۳ دقیقه

برای گفتن از زنجان، ساعت­‌ها زمان نیازه، اما همین بس که زنجان رو تا ندیدی، مثل یک غنچه­‌ی زیباست که خبر از دلش نداری، با سفر به زنجان این غنچه شکفته می­شه و همه­‌ی قشنگیش رو توی نگاهت می­‌ریزه…

وقتی داشتم روایت این سفر رو می­‌نوشتم، یه صدایی بهم می­‌گفت: عمونوروز، سفرنامه‌­ی زنجان، قصه­‌ی خونه­‌هاییه که هیچ­وقت فراموش نمی­‌شن، قصه­‌ی آدم‌­های چند هزار ساله‌­ست که آوازه­‌شون تا اون سر دنیا رسیده. از افسانه‌­ها حرف نمی­‌زنم، بلکه دارم از مردان نمکی می­گم، عجیب‌­ترین چیزی که می­‌شه توی زنجان دید!

برای دیدن‌شون به عمارت ذوالقاری رفتم که ملک خاندان بانفوذی به همین اسم بوده. حالا این خانه‌ی قاجاری میزبان سه مومیایی از مردان نمکیه که در معدن چهرآباد کشف شدند، یکیشون رو در موزه ایران باستان دیده بودم. سه مرد نمکیِ این خانه، هنوز لباس‌هاشون به تنشون بود، و حتی گردویی که یکی از اون‌ها همراه داشت هنوز باقی مونده بود، موها و حتی کفشی که به پا داشتند، همه چیز به طرز عجیبی از بیش از هزار سال گذشته تا به حال حفظ شده بود.

توی این خانه علاوه بر مومیایی مردان نمکی، ظروف و اشیای تاریخی دیگه‌ای هم نگهداری می­‌شد. بعد از معاشرت با مردان نمکی، حالا وقتش بود که با مردم این شهر هم معاشرت کنم، پس چه جایی بهتر از بازار برای این کار. این بازار در دوره قاجار ساخته شده و هنوز هم پر رونق و زنده­‌ست. یک بخش­‌هایی از بازار محل خرید و فروش کالاهاییه که از روستاهای اطراف زنجان اوورده می‌شه، راسته‌های مختلفی که هر کدوم نماینده یک صنف یا شغل خاصی هستند، هنوز توی این بازار به خوبی فعالند و هر کسی کار خودش رو انجام می‌ده.

وسط بازار یک سفره‌خونه پیدا کردم که در واقع یک حمام تاریخیه و به اسم حمام حاج داداش معروفه. یکی از قسمت‌های بازار که خیلی دوستش داشتم، بازار مسگرهای زنجان بود، پر از ظروف مسی با شکل‌ها و کاربری‌های متنوع که سوغات زنجان هم هست. یکی دیگه از سوغات زنجان ملیله‌کاری و چاروق‌دوزیه که توی بازار هم به چشمم خورد و به نظر من یکی از بهترین یادگاری‌ها از سفر به این شهر می‌تونه باشه.

شنیده بودم که در اطراف بازار زنجان، سرا و کاروانسراهایی بوده که حالا یکی از اون‌ها به شکل خیلی خوبی باقی مونده، کاروانسرای سنگی. کاروانسرایی که در دوره صفوی ساخته شده و حالا شده یک رستوران سنتی. بعد از صرف غذا توی این رستوران سنتی که تمام ساختمانش با سنگ ساخته شده، به سمت اقامتگاهم رفتم تا برای فردا خودم رو آماده کنم…

صبح روز فردا، تصمیم داشتم برم به سمت دودکش جن، اسمش عجیبه و شاید کمی هم ترس به دل آدم بندازه، اما خودش یکی از زیباترین پدیده‌های زمین‌شناسیه که می‌شه اطراف زنجان دید. برای دیدن این مناظر شگفت‌انگیز باید به سمت ماه­نشان حرکت می­‌کردم. وقتی به محدوده موردنظرم رسیدم، مبهوت زیبایی بی‌نظیر این ستون‌های سنگی شده بودم. طبیعت به زیبایی کار خودش رو انجام داده بود و یک اثر هنری شگفت‌انگیز از خودش به جا گذاشته بود. سنگ‌های مناره مانندی که انگار یک سنگ پهن‌تر هم روش قرار گرفته، چیزی شبیه به قارچ!

بعد از اینکه عکس‌های یادگاریم رو از این شاهکارهای زیبای طبیعت ثبت کردم، به سمت زنجان راه افتادم. دیگه سفرم به انتهای خودش رسیده بود، با سوغات و یادگاری‌هایی که از زنجان همراهم بود به سمت خونه راه افتادم. تمام مدت فکر می‌کردم چقدر زیبایی در تمام نقاط ایران هست که ما ندیدیم و انتظارمون رو می‌کشند. پس شما هم مثل من یک روز به دل جاده بزنید تا از دیدن این میراث تاریخی و طبیعی لذت ببرید!


گالری تصاویر زنجان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *