سفر با عمونوروز به زنجان

۱۸ بهمن ۱۴۰۰ ۴ دقیقه

میون سفر به شهرهای دور و نزدیک زیادی که رفتم، سفر به زنجان یکی از به یادموندنی‌­ترین‌­ها بوده، اونقدری که وقتی دیدمش، خودم رو برای دوری ازش سرزنش کردم: «عمونوروز، چقدر از این همسایه‌­ی نزدیک دور بودی!». این شهر اونقدری دیدنیه که خوندن سفرنامه­­‌اش مثل نشستن توی یک ماشین زمانه، چون هر لحظه‌­اش آدم رو به یک جایی از تاریخ ایران می­‌بره…

این شهرِ پر از شگفتی، علاوه بر زیبایی‌ها و جاذبه‌های تاریخی که توی دلش جا داده، جاذبه‌هایی هم در اطراف خودش داره که اگر نبینی یک عمر حسرت به دلت می‌مونه، من با ماشینم به این سفر رفتم و بعد از حدود 4 ساعت رانندگی، اولین جایی که به دیدنش رفتم غار کتله‌خور بود.

یکی از شگفت‌انگیزترین و زیباترین غارهای آهکی بود که تا به حال دیده بودم. این غار حدود 30 میلیون سال عمر داشت، تقریبا مثل غار علیصدر همدان. اما غار کتله‌خور برعکس علیصدر یک غار خشکه و همه مسیرها رو می شه پیاده رفت و اشکال عجیب و جالب غار رو با راهنما دید. راهنمای غار از ما بازدیدکننده‌ها خواهش می‌کرد که به هیچ عنوان از چکیده‌ها و چکنده‌های داخل غار قطعه‌ای رو برای یادگاری نشکنیم و با خودمون نبریم، چون ارزش اون‌ها به یکپارچگی‌شونه و اینکه برای هر یک سانتیمتر از این ستون‌های طبیعی میلیون‌ها سال زمان صرف شده.

بعد از اتمام بازدید، دوباره به نور خورشید سلامی کردیم و رفتیم برای صرف نهار. تصمیم داشتم برای شب در سلطانیه اقامت کنم پس راه افتادم و بعد از حدود 2 ساعت به شهر سلطانیه رسیدم، شب رو در یک اقامتگاه سنتی گذروندم و فردا صبح بعد از یک صبحانه‌ی عالی، عازم دیدن بزرگ‌ترین گنبد آجری جهان شدم. این بنای بی‌نظیر در لیست میراث جهانی به ثبت رسیده و جزء قدیمی‌ترین گنبدهای دو پوسته جهان به حساب می‌یاد.

این ساختمون با عظمت به دستور الجایتو از سلاطین ایلخانان مغول ساخته می‌شه. اونقدر تزئینات و زیبایی روی تمام دیوارها و طاقی‌ها کار شده که از دیدنش مبهوت شده بودم، هر گوشه‌ای از این بنا یک تابلوی هنری بود که هنرمندان و معماران صدها سال پیش سعی کردند تمام هنرشون رو در اون به نمایش بگذارند، هنری که خیلی ماندگار و مستحکم سال‌هاست سر جای خودش ایستاده و از زلزله‌ها و بلایای طبیعی جان سالم به در برده. حسابی در زیبایی‌های بی انتهای این بنای تاریخی غرق شده بودم که دیدم نزدیک ظهر شده و باید به سمت زنجان حرکت کنم.

از اونجا تا زنجان کمتر از یک ساعت راه بود، به محض رسیدن به زنجان، به بافت تاریخی شهر رفتم؛ برای دیدن یکی از معروف‌ترین جاذبه‌های زنجان، رختشویخانه. این بنا از نظر کاربری واقعا منحصر‌به‌فرده، تا اون روز جای دیگه‌ای توی ایران بنایی با این کارکرد و به این شکل ندیده بودم. تقریباً در اوایل دوره پهلوی اینجا ساخته می‌شه تا خانم‌ها بتونن در روزهای سرد زنجان به راحتی از پس شستن لباس‌ها و چیزایی مثل اون بربیان و هم اینکه از آب قناتی که در این منطقه بوده به بهترین شکل استفاده بشه و هدررفتی نداشته باشن.

ورود آقایان در گذشته به رختشویخانه ممنوع بوده ولی حالا که اینجا به موزه تبدیل شده من هم با خیال راحت تونستم واردش بشم. فضای رختشویخانه تا حد زیادی حفظ شده و مجسمه‌های مومی در سرتاسر موزه قرار گرفتن تا یادآور روزهای سرزندگی و حیات این بنا باشه. زنجان، شاید از شهرهای اغلب سرد ایران باشه، اما گرمای مردمش و شوقی که به واسطه‌­ی دیدن عجایبش درون آدم شعله می­‌کشه، دلت رو برای اونجا بودن گرم می‌­کنه.


گالری تصاویر زنجان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *